کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت ۰۷۹

رواق / Ravaq - Un pódcast de فرزآن

«««««می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۰۷۹مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان کنون که می‌دمد از بوستان نسيم بهشت من و شراب فرح‌بخش و يار حورسرشت گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز که خيمه سايه‌ی ابر است و بزمگه لب کشت چمن حکايت (به رمز در) ارديبهشت می‌گويد نه عاقل (عارف) است که نسيه خريد و نقد بهشت به می عمارت دل (جان) کن که اين جهان خراب بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت مکن به نامه سياهی ملامت من مست که آگه است که تقدير بر سرش چه نوشت قدم دريغ مدار از جنازه حافظ که گر چه غرق گناه است می‌رود به بهشتSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations